دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و دو ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Emulate

  [ˈemjuleɪt]

Verb

to try to do something as well as somebody else because you admire them

(از راه تقلید) برتری جویی کردن، سرمشق قرار دادن، برتری (یا برابری) جستن، هم‌چشمی کردن، تقلید کردن، نوسیدن، دنباله روی کردن

Synonyms

imitate, follow, copy, mirror, echo, mimic, take after, follow in the footsteps of, follow the example of, take a leaf out of someone's book, model yourself on

Examples

Some Protestants emulated this practice.

برخی از پروتستان‌ها از این روش پیروی کردند.

She tried to emulate her elder brother in sports.

کوشید که در ورزش از برادر ارشد خود پیشی بگیرد.

Book covers which one way or another emulate leather.

جلدهای کتاب که‌به طرق گوناگون به تقلید از چرم ساخته شده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>