Exhibit
[ɪɡˈzɪbɪt]Noun
an object or a collection of objects put in a public place, for example a museum, so that people can see it
نمایشگاه، (اشیا و آثار هنری یا صنعتی که به نمایش گذاشته شده باشد) کالای نمایشی، اثر نمایشی، نمایه، کار عرضه شده (در نمایشگاه)
a collection of things, for example works of art, that are shown to the public
نمایش، ارائه، عرضه (به ویژه عرضهی آثار هنری یا صنعتی)
a thing that is used in court to prove that somebody is guilty or not guilty
(حقوق) سند، مدرک، برگه
Synonyms
object, piece, model, article, illustration, exhibition, show, fair, display, spectacle, expo, exposition
Examples
A million-dollar microscope is now on exhibit at our school.
یک میکروسکوپ یک میلیون دلاری در حال حاضر در مدرسهی ما در معرض نمایش است.
Exhibit number two is the murderer's knife.
مدرک شمارهی دو چاقوی قاتل است.
An exhibit of his recent paintings
به نمایش گذاری (عرضهی) نقاشیهای اخیر او
The exhibit will be open a few more days.
نمایشگاه تا چند روز دیگر باز خواهد بود.
Our city's museum has several thousand exhibits.
موزهی شهر ما دارای چندین هزار نمایه (اثر نمایشی) است.
Exhibit
[ɪɡˈzɪbɪt]Verb
to show something in a public place for people to enjoy or to give them information
نشان دادن، عرضه داشتن، به نمایش گذاشتن، ـ نمایی کردن، بروزدادن، به ظهور رساندن
to show clearly that you have or feel a particular quality, ability, feeling or symptom
(در نمایشگاه) به نمایش گذاشتن (نقاشی و عکس و غیره)، در معرض تماشا قرار دادن
Synonyms
show, reveal, display, demonstrate, air, evidence, express, indicate, disclose, manifest, evince, make clear or plain, present, set out, parade, unveil, flaunt, put on view
Examples
The bride and groom exhibited their many expensive gifts.
عروس و داماد، هدایای زیاد و گران قیمت خود را به نمایش گذاشتند.
Kim frequently exhibited her vast knowledge of baseball before complete strangers.
«کیم» مرتب اطلاعات وسیع خود را در زمینهی بیس بال در برابر افراد کاملاً غریبه به نمایش میگذاشت.
To exhibit signs of fatigue
علایم خستگی از خود بروز دادن
The murderer exhibited no remorse.
قاتل هیچگونه پشیمانی از خود نشان نداد.
A maneuver intended to exhibit military power
مانوری که هدفش نشان دادن (به رخ کشیدن) قدرت نظامی بود
The audience exhibited their impatience by hooting the actors.
تماشاچیان بیصبری خود را با هو کردن بازیگران نشان دادند.
A few Chinese athletes exhibited their acrobatic skills.
چند ورزشکار چینی مهارتهای آکروباتیک خود را نشان دادند.
We will exhibit two of his statues.
دو تا از تندیسهای او را به معرض نمایش خواهیم گذاشت.
Her paintings have been exhibited in some of the greatest museums.
نقاشی های او در برخی از بزرگترین موزهها به نمایش گذاشته شده است.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما