Fetish
[ˈfetɪʃ]Noun
the fact that a person spends too much time doing or thinking about a particular thing or thinks that it is more important than it really is
(مجازی - هر چیزی که بیش از حد معمول مورد علاقه یا پیروی باشد) وسواس، خورهی چیزی بودن، بتواره ساختن (از چیزی)
an object that some people worship because they believe that it has magic powers
طلسم، جادو (اشیایی که به ویژه در نظر قبایل بدوی دارای قدرت ماورا طبیعه هستند)، بتواره
Synonyms
fixation, obsession, mania, thing, idée fixe, talisman, amulet, cult object
Examples
to make a fetish of sports
خورهی ورزش بودن
She makes a fetish of grooming her hair.
او وسواس مرتب کردن موهایش را دارد.
She has a fetish about cleanliness.
او در مورد تمیزی وسواس دارد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.