Fulsome
[ˈfʊlsəm]Adjective
too generous in praising or thanking somebody, or in saying sorry, so that you do not sound sincere
زننده (به خاطر اغراق آمیز و غیر مخلصانه بودن)، بیزار گر، منزجر کننده، چاپلوسانه
Synonyms
extravagant, excessive, over the top, sickening, overdone, fawning, nauseating, inordinate, ingratiating, cloying, insincere, saccharine, sycophantic, unctuous, smarmy, immoderate, adulatory, gross
Examples
Fulsome praise
تعریف مبالغه آمیز و زننده
The fulsome words of court parasites
کلمات چاپلوسانهی کاسه لیسان دربار
He was fulsome in his praise of the Prime Minister.
او در ستایش از نخست وزیر بسیار چاپلوسانه بود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.