Gallant
[ˈɡælənt]Noun
a fashionable young man, especially one who gives polite attention to women
کسی که برای خانمها احترام نشان میدهد، زن نواز، جنتلمن، زن باز
Synonyms
amorist, Casanova, Don Juan, lady's man, Lothario, Romeo
Examples
I insisted on paying the bill and on opening the door for her as if I were an ordinary gallant.
من اصرار کردم که قبض را بپردازم و در را برای او باز کنم، انگار که من یک مرد زن نواز معمولی هستم.
A seasoned gallant who spoke seven languages, he had a quick and agile mind that few women could resist.
یک جنتلمن زن باز با تجربه که به هفت زبان صحبت می کرد، او چنان ذهنی سریع و چابک داشت که کمتر زنی می توانست در برابر آن مقاومت کند.
He, like others, mentioned some young gallant who passed through the village about the same time.
او نیز مانند دیگران از جوان زن نوازی یاد کرد که تقریباً در همان زمان از روستا گذشتند.
Gallant
[ˈɡælənt]Adjective
brave
شجاع
showing respect for women
متعارف وخوش زبان درپیش زنان، مودب و مهربان (به ویژه نسبت به زنان)
Synonyms
courageous, courtly, fearless, gritty, heroic, honorable, noble, plucky, quixotic, valiant
Antonyms
afraid, cowardly, fearful, meek, timid, unrefined, shy, unwilling
Examples
The piIot swore a gallant oath to save his buddy.
خلبان دلیرانه سوگند یاد کرد تا دوستش را نجات دهد.
Many gallant knights entered the contest to win the princess.
شوالیههای شجاع زیادی براي رسیدن به شاهزاده وارد رقابت شدند.
Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.
« ِاد» به قدری براي زنان احترام قائل است که همیشه جای خود را در مترو به خانمها میدهد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما