دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Heresy

  [ˈherəsi]

Noun

​a belief or an opinion that is against the principles of a particular religion; the fact of holding such beliefs

ارتداد، از دین برگشتن، کژآیینی، کافر کیشی، وی ستودی، کفر، بدعت گذاری

​a belief or an opinion that disagrees strongly with what most people believe

(مجازی - اندیشه‌ی مخالف سنت و عقاید رسمی و مورد قبول) خلاف اندیشی، دگراندیشی، ناهمرایی، ناهم‌اندیشی، کیاگنی

Synonyms

unorthodoxy, apostasy, dissidence, impiety, revisionism, iconoclasm, heterodoxy

Examples

Political heresy

دگراندیشی سیاسی

The church rejected his opinions as utter heresy.

کلیسا اندیشه‌های او را کفر محض و مردود شناخت.

They found him guilty of heresy and burned him alive.

او را محکوم به ارتداد کردند و زنده زنده سوزاندند.

What used to be considered as scientific heresy is now scientific truth.

آنچه که سابقا ارتداد علمی محسوب می‌شد اکنون واقعیت علمی است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>