دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و یک ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Idol

  [ˈaɪdl]

Noun

a person or thing that is loved and admired very much

شخص‌ یا چیزی که‌ خیلی‌ محبوب است‌، (هرچیزی که زیاده تحسین و تقدیس شود) صنم، پرسته

a thing, usually an image, that is worshipped OR a statue that is worshipped as a god

چیزی که‌ ستایش‌ می‌شود، بت، (در مذاهب یکتاپرست - هر الهه یا دارگونه یا خدا به جز خداوند یکتا) خدای دروغین

Synonyms

hero, superstar, pin-up, favourite, pet, darling, beloved, fave ,graven image, god, image deity, pagan symbol

Examples

This small metal idol illustrates the art of ancient Rome.

این‌ بت‌ فلزی کوچک‌، هنر روم باستان را نشان می‌دهد.

John Wayne was the idol of many young people who liked cowboy movies.

«جان وِین‌»، محبوب بسیاری از جوانانی‌ بود که‌ فیلم های کابوی را دوست‌ داشتند.

Scientists are still trying to identify this idol found in the ruins.

دانشمندان هنوز در تلاشند تا بتی‌ را که‌ در خرابه‌ها یافته‌ اند، شناسایی‌ کنند.

They worshipped wooden idols.

آنان بت‌های چوبی را می‌پرستیدند.

This actor is now the idol of the young people.

این هنرپیشه اکنون معبود جوانان است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>