Jagged
[ˈdʒæɡɪd]Adjective
with sharp points sticking out; unevenly cut or torn OR with rough, pointed, often sharp edges
دارای نوک های تیز که بیرون زده اند، یکنواخت بریده یا پاره نشده است، (دارای بریدگیهای تیز مانند شیشهی شکسته یا سنگ پر دندانه) پر دندانه، تیز گوشه دار، بریده بریده، ارهای، مضرس، ناصاف، نا هموار
Synonyms
uneven, pointed, craggy, broken, toothed, rough, ragged, ridged, spiked, notched, barbed, cleft, indented, serrated, snaggy, denticulate
Antonyms
level, rounded, regular, smooth, glassy
Examples
Being reckless, Rudy didn’t watch out for the jagged steel.
چون «رودی» بیپروا بود، مراقب فولاد لبه تیز نبود.
It’s an enormous job to smooth the jagged edge of a fence.
صاف کردن لبهی دندانهدار یک نرده کار دشواری است.
Leslie’s hair was so jagged it was scarcely possible to tell that it had just been cut.
موهای «لسلی» آنقدر وزوزی بود که به سختی میشد گفت تازه کوتاه شده است.
A jagged rock
صخرهی پر تیز گوشه
The jagged edge of a saw
لبهی تیز و گوشهدار اره
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما