دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس اول ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Jealous

  [ˈdʒeləs]

Adjective

afraid that the one you Iove might prefer someone eIse

هراسان از این که‌ شخصی‌ را که‌ دوست‌ دارید ممکن‌ است‌ دیگری را ترجیح‌ دهد.

wanting what someone eIse has

خواستن‌ آنچه‌ شخص‌ دیگری دارد، حسود

wanting to keep or protect something that you have because it makes you feel proud

(در مورد حقوق فردی یا متعلقات و غیره) هشیار، غیرتمند(انه)، پاسدارانه، مراقب، مواظب

Synonyms

anxious, apprehensive, attentive, envious, intolerant, possessive, protective, resentful, skeptical, suspicious

Antonyms

calm, content, undoubting, unworried, confident

Examples

A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned her.

بیوه زن حسود، کارآگاهی‌ را استخدام کرد تا دوستش‌ را که‌ او را ترک کرده بود، پیدا کند.

AIthough my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.

با اینکه‌ همسایه‌ام به‌ تازگی‌ اتومبیل‌ جدیدی خریده است‌، به‌ او حسادت نمی‌کنم‌.

Being jealous, Mona wouId not Iet her boyfriend dance with any of the cheerIeaders.

چون «مونا» حسود بود، اجازه نمی‌داد دوست پسرش با هیچ یک از معرکه‌گیرها برقصد.

She is very jealous of her privileges.

او سخت از حقوق و امتیازات خود پاسداری می‌کند.

She is jealously watching over her jewelry.

او با دقت تمام از جواهرات خود مواظبت می‌کند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>