Jealous
[ˈdʒeləs]Adjective
afraid that the one you Iove might prefer someone eIse
هراسان از این که شخصی را که دوست دارید ممکن است دیگری را ترجیح دهد.
wanting what someone eIse has
خواستن آنچه شخص دیگری دارد، حسود
wanting to keep or protect something that you have because it makes you feel proud
(در مورد حقوق فردی یا متعلقات و غیره) هشیار، غیرتمند(انه)، پاسدارانه، مراقب، مواظب
Synonyms
anxious, apprehensive, attentive, envious, intolerant, possessive, protective, resentful, skeptical, suspicious
Antonyms
calm, content, undoubting, unworried, confident
Examples
A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned her.
بیوه زن حسود، کارآگاهی را استخدام کرد تا دوستش را که او را ترک کرده بود، پیدا کند.
AIthough my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.
با اینکه همسایهام به تازگی اتومبیل جدیدی خریده است، به او حسادت نمیکنم.
Being jealous, Mona wouId not Iet her boyfriend dance with any of the cheerIeaders.
چون «مونا» حسود بود، اجازه نمیداد دوست پسرش با هیچ یک از معرکهگیرها برقصد.
She is very jealous of her privileges.
او سخت از حقوق و امتیازات خود پاسداری میکند.
She is jealously watching over her jewelry.
او با دقت تمام از جواهرات خود مواظبت میکند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما