دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس هفدهم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Keg

  [keɡ]

Noun

small barrel, usually holding less than ten gallons OR a round wooden or metal container with a flat top and bottom, used especially for storing beer, like a barrel but smaller

بشکه‌ای کوچک‌ که‌ معمولا کمتر از ده گالن‌ می‌گیرد، (بشکه‌ی کوچک که معمولا گنجایش آن از ده گالن کمتر است) چلیک، بشکه

(in the UK) beer served from metal containers, using gas pressure

محتوای بشکه، آبجو

Synonyms

barrel, drum, vat, cask, firkin, tun, hogshead

Examples

The corner saloon uses numerous kegs of beer on a Saturday night.

سالن‌ کناری، بشکه‌های آبجو زیادی را شنبه‌ شب‌ها مصرف می‌کند.

Get a keg of nails, the carpenter shouted at me,

نجار سرم فریاد زد : “یک‌ جعبه‌ میخ‌ بیار.“

It is obvious to me that the situation is filled with peril, a real powder keg if I ever saw one.

برای من‌ آشکار است‌ که‌ این‌ موفقیت‌ مملو از خطرات زیادی است‌ مانند یک‌ بشکه‌ باروت واقعی‌ که‌ شاید تاکنون نظیرش را ندیده ام.

A keg of beer

بشکه‌ی آبجو

Beer sold by the keg.

آبجو که بشکه‌ای فروخته می‌شود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>