دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته هجدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Latent

  [ˈleɪtnt]

Adjective

​existing, but not yet clear, active or well developed

نهفته، پنهان، بالقوه، موجود (ولی ناآشکار)

Synonyms

hidden, secret, concealed, invisible, lurking, veiled, inherent, unseen, dormant, undeveloped, quiescent, immanent, unrealized, unexpressed

Antonyms

developed, expressed, obvious, realized, apparent, evident, manifest, conspicuous

Examples

The heat latent in firewood

حرارت موجود (نهفته) در هیزم

Proper education will bring out her latent talents.

آموزش درست استعدادهای نهفته‌ی او را آشکار خواهد کرد.

These children have a huge reserve of latent talent.

این کودکان ذخیره عظیمی از استعداد نهفته دارند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>