دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهاردهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Lethal

  [ˈliːθl]

Adjective

causing or able to cause death

مرگ آور، مهلک، مرگبار

Synonyms

deadly, terminal, fatal, deathly, dangerous, devastating, destructive, mortal, murderous, poisonous, virulent, pernicious, noxious, baneful

Antonyms

safe, healthy, harmless, wholesome, innocuous

Examples

A lethal weapon

سلاح مرگبار

A lethal dose of poison

مقدار مهلکی سم

War dealt a lethal blow to the country's economy.

جنگ ضربه‌ی مرگ آوری به اقتصاد کشور وارد آورد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>