دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس چهل و دو ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Maintain

  [meɪnˈteɪn]

Verb

to make something continue at the same level, standard, etc.

حفظ کردن، نگهداری کردن، در حالت فعلی نگهداشتن

to keep a building, a machine, etc. in good condition by checking or repairing it regularly

نیک‌داری کردن، به خوبی از یک ساختمان، ماشین و... نگه داری کردن

to support somebody/something over a long period of time by giving money, paying for food, etc.

خرجی دادن به، نگهداری از، نگهداشتن

to keep stating that something is true, even though other people do not agree or do not believe it

معتقد بودن، ادعا کردن، مدعی بودن، (روی عقیده و غیره) ایستادگی کردن

Synonyms

continue, retain, preserve, sustain, carry on, keep, keep up, prolong, uphold, nurture, conserve, perpetuate, assert, state, hold, claim, insist, declare, allege, contend, affirm, profess, avow, aver, asseverate, look after, care for, take care of, finance, conserve, keep in good condition

Antonyms

end, finish, drop, give up, conclude, suspend, abolish, terminate, break off, relinquish, discontinue, disavow

Examples

Angelo maintained his hold on the jagged rock though his fingers were becoming numb.

با اینکه‌ انگشتان «آنجلو» بی‌حس‌ شده بودند، صخره ی ناهموار را محکم‌ نگه‌ داشت‌.

The judge maintained his opinion that the verdict was fair.

قاضی‌ بر این‌ باور بود که‌ رأی عادلانه‌ است‌.

The pauper was unable to maintain his family without the help of charity.

فرد بیچاره قادر نبود خانواده اش را بدون کمک‌ خیریه‌ حمایت‌ کند.

A well-maintained hospital

بیمارستانی که خوب اداره می‌شود

The government is responsible for maintaining roads.

دولت مسئول نگهداری راه‌ها است.

He stubbornly maintained his views.

او با سرسختی روی عقاید خود ایستادگی کرد.

Some people still maintain that the earth is flat.

برخی از مردم هنوز معتقدند که زمین مسطح است.

She has always maintained that his son is innocent.

او همیشه بر این عقیده بوده است که پسرش بی‌گناه است.

Eat enough food to maintain your health.

آنقدر خوراک بخور که سلامتی خود را حفظ کنی.

To maintain law and order

نظم و قانون عمومی را حفظ کردن

We wish to maintain our friendly relations with them.

ما خواستار حفظ روابط دوستانه با آنها هستیم.

Two complete hospitals are maintained for the poor.

دو بیمارستان کامل به مستمندان اختصاص داده شده است.

Maintain your speed at 100 kilometers per hour.

سرعت خودت را روی صد کیلومتر در ساعت ثابت نگه‌دار.

This tribe maintains its native customs with ceremonial dances.

این قبیله از راه رقص‌های مذهبی رسوم محلی خود را حفظ می‌کند.

He maintains three daughters at university.

او خرج تحصیل دانشگاهی هر سه دخترش را می‌دهد.

His income is not enough to maintain two wives and seven children.

درآمد او برای نگهداری از دو زن وهفت فرزند کافی نیست.

People wish not only to maintain their present standard of living but to raise it too.

مردم نه تنها می‌خواهند سطح زندگی فعلی خود را حفظ کنند بلکه می‌خواهند آن را بالاتر هم ببرند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>