Negligible
[ˈneɡlɪdʒəbl]Adjective
of very little importance or size and not worth considering
ناچیز، کم اهمیت، نادیده انگاشتنی، اندک
Synonyms
insignificant, small, minute, minor, petty, trivial, trifling, unimportant, inconsequential, imperceptible, nickel-and-dime
Antonyms
important, significant, vital, noteworthy
Examples
Our losses were negligible.
زیانهای ما کم اهمیت بودند.
The cost was negligible.
هزینه ناچیز بود.
A negligible effect/amount
اثر / مقدار ناچیز
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.