Opprobrium
[əˈprəʊbriəm]Noun
severe criticism of a person, country, etc. by a large group of people
بازخواست، انتقاد شدیدالحن، رسوایی، بیآبرویی، آبرو ریزی، شناعت، ننگ، مایهی رسوایی، عامل ننگ، علت آبرو ریزی، تحقیر، خفت، پست شماری، احساس پستی، سرزنش
Synonyms
censure, criticism, condemnation, discredit, disapproval, reproach, stricture, calumny, odium, sideswipe, disfavor, stick, obloquy, contumely, scurrility, disgrace, scandal, shame, stigma, stain, slur, degradation, disrepute, ignominy, dishonor, infamy, ill repute
Examples
His evil deeds incurred opprobrium.
اعمال بد او رسوایی به بار آورد.
The bombing has attracted international opprobrium.
این بمباران موجب اعتراض و انتقادهای بین المللی شده است.
The government did not deserve the opprobrium heaped on it by the national press.
حکومت سزاوار این چنین تحقیری نبود که توسط مطبوعات ملی علیهش ایجاد شده بود.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما