دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Pariah

  [pəˈraɪə]

Noun

​a person who is not acceptable to society and is avoided by everyone

(هند- عضو پایین ترین طبقه‌ی اجتماعی) پاریا، آدم طرد شده، آدم پست و منفور

Synonyms

outcast, exile, outlaw, undesirable, untouchable, leper, unperson

Examples

There, lepers are still considered as social pariahs.

در آنجا جذامیان هنوز منفور اجتماع هستند.

Suddenly I felt like a real pariah.

یکدفعه احساس کردم که یک آدم طرد شده واقعی هستم.

Ronaldo: "He's not a pariah, he's a very gifted boy."

رونالدو: "او آدم بد و منفوری نیست، او پسر بسیار با استعدادی است."

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>