دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس دوم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Peril

  [ˈperəl]

Noun

serious danger OR the fact of something being dangerous or harmful

خطر، مخاطره، سیج

Synonyms

hazard, insecurity, jeopardy, menace, pitfall, uncertainty, vulnerability

Antonyms

certainty, protection, safety, safeness

Examples

The hunter was abandoned by the natives when he described the peril which lay ahead of them.

زمانی‌ که‌ شکارچی‌ برای افراد بومی‌ توضیح‌ داد چه‌ خطری پیش‌ روی آنهاست‌، او را ترک کردند.

There is great peril in trying to climb the mountain.

در تلاش برای بالا رفتن‌ از کوه خطرات زیادی وجود دارد.

Our library is filled with stories of perilous adventures.

کتابخانه‌ ما مملو از داستان‌هایی‌ درباره ماجراهای خطرناک است‌.

In constant peril of death

در معرض خطر دایمی مرگ

Peril

  [ˈperəl]

Verb

To expose to danger; jeopardize; imperil

به خطر انداختن، به مخاطره انداختن

Synonyms

endanger, imperil, jeopardize, menace, risk, threaten

Examples

Soldiers daily periled their lives.

سربازان هر روز جان خود را به خطر می‌انداختند.

"Jonathon" periled his life for love of David.

جاناتون به خاطر عشق به دیوید زندگی خود را به خطر انداخت.

A tribute to the men and women who, as firefighters, peril their lives daily.

ادای احترام به مردان و زنانی که به عنوان آتش نشان هر روز جان خود را به خطر می اندازند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>