Perpetrate
[ˈpɜːrpətreɪt]Verb
to commit a crime or do something wrong or evil
مرتکب شدن، (عمل زشت) انجام دادن، (اشتباه) کردن، بدانجام دادن، بد نوشتن
Synonyms
commit, do, perform, carry out, effect, be responsible for, execute, inflict, bring about, enact, wreak
Examples
To perpetrate such terrible sentences is a sin!
نوشتن این چنین جملات وحشتناکی گناه است!
The crimes which they perpetrate will be recorded in histories.
فجایعی که آنان مرتکب میشوند در تواریخ ثبت خواهد شد.
Security breaches perpetrated by people working for the company.
نقض امنیتی توسط افرادی که برای شرکت کار می کنند، صورت گرفت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.