Proffer
[ˈprɑːfər]Verb
to offer something to somebody, by holding it out to them, to offer something such as advice or an explanation
تعارف کردن، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن، (به ویژه چیزهای لمس نشدنی) ارزانی داشتن، پیشنهاد کردن
Synonyms
offer, hand over, present, extend, hold out, suggest, propose, volunteer, submit, tender, propound
Examples
To proffer friendship
پیشنهاد دوستی کردن
‘Try this,’ she said, proffering a plate.
او با تعارف کردن یک بشقاب گفت: این را امتحان کنید. (بفرمایید)
What advice would you proffer to someone starting up in business?
چه توصیه ای به کسی که در کسب و کار راه اندازی می کند پیشنهاد می کنید؟
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.