دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس پانزدهم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Revise

  [rɪˈvaɪz]

Verb

change; alter; bring up to date OR to change your opinions or plans, for example because of something you have learned

تغییردادن، دگرگون کردن، به‌ روز کردن، تعدیل کردن

to change something, such as a book or an estimate, in order to correct or improve it

(با دقت خواندن و) اصلاح کردن، بازبینی کردن، بازنویسی کردن، بازپیرایی کردن، باز ویراستن، تجدید نظر کردن

to prepare for an exam by looking again at work that you have done

(درس و غیره) دوره کردن، مرور کردن

Synonyms

change, review, modify, reconsider, re-examine, edit, correct, alter, update, amend, rewrite, revamp, rework, redo, rebrand, emend, study, go over, run through, cram, memorize, reread, swot up on

Examples

My family revised its weekend plans when the weather turned hazy.

هنگامی‌ که‌ هوا مه‌ آلود شد، خانواده ام در برنامه‌ی تعطیلات آخر هفته‌اش تجدید نظر کرد.

The dictionary was revised and then published in a more expensive edition.

فرهنگ‌ لغت‌ تجدید نظر شد و سپس‌ در ویرایش‌ گران تری به‌ چاپ رسید.

Under the revised rules, Shane was eliminated from competing.

«شانی‌» بر طبق‌ قوانین‌ اصلاحی‌ از رقابت‌ حذف شد.

To revise tax rates

میزان مالیات‌ها را تغییر دادن

To revise a text

متن را اصلاح کردن

A revised edition of this book

چاپ تجدید نظر شده‌ی (باز ویراسته‌ی) این کتاب

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>