Sanctimonious
[ˌsæŋktɪˈməʊniəs]Adjective
giving the impression that you feel you are better and more moral than other people
مذهبینما، جانمازآبکش، مقدسنما، سالوس، سالوسانه
Synonyms
pious, smug, hypocritical, pi, too good to be true, self-righteous, self-satisfied, goody-goody, unctuous, holier-than-thou, priggish, pietistic, canting, pharisaical, Tartuffian or Tartufian
Examples
I wish she'd stop being so sanctimonious.
ای کاش دست از این همه مقدس نما بازی در بیاورد.
He writes smug, sanctimonious rubbish.
او یکسری مطالب چرند، کوته نظرانه و مقدس نما می نویسد.
That old hypocrite is so sanctimonious in his sermons to the children.
چقدر آن پیر ریاکار درموعظه هایش به بچه ها جا نماز آب می کشد!!
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.