Scion
[ˈsaɪən]Noun
a young member of a family, especially a famous or important one
فرزند، نورسته، تخم و ترکه
a piece of a plant, especially one cut to make a new plant
(گیاه) شاخه (به ویژه برای پیوند زدن یا قلمهزدن)، پیوندک، قلمه
Synonyms
descendant, child, offspring, successor, heir
Examples
We are scions of Nayeb Hossein.
تخم و ترکهی نایب حسین هستیم.
A ten-year old scion of the Ghajar family
نورستهی دهسالهای از خانوادهی قاجار
He's the scion of a very wealthy newspaper-publishing family.
او فرزند یک خانواده بسیار ثروتمند منتشر کننده روزنامه است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.