دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Scion

  [ˈsaɪən]

Noun

a young member of a family, especially a famous or important one

فرزند، نورسته، تخم و ترکه

a piece of a plant, especially one cut to make a new plant

(گیاه) شاخه (به ویژه برای پیوند زدن یا قلمه‌زدن)، پیوندک، قلمه

Synonyms

descendant, child, offspring, successor, heir

Examples

We are scions of Nayeb Hossein.

تخم و ترکه‌ی نایب حسین هستیم.

A ten-year old scion of the Ghajar family

نورسته‌ی ده‌ساله‌ای از خانواده‌ی قاجار

He's the scion of a very wealthy newspaper-publishing family.

او فرزند یک خانواده بسیار ثروتمند منتشر کننده روزنامه است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>