دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Shibboleth

  [ˈʃɪbəleθ]

Noun

an old idea, principle or phrase that is no longer accepted by many people as important or appropriate to modern life

عقیده ی پوسیده، بیان رایج، اصطلاح پیش پا افتاده و مرسوم، رسم منسوخ، شعار کهنه

a custom, word, etc. that distinguishes one group of people from another

(واژه یا عبارت یا سنت و غیره) مشخص کننده‌ی طبقه یا گروه یا ملیت و غیره

Synonyms

catchword, motto, slogan

Examples

The crumbling of old political shibboleths

فروپاشی شعار های سیاسی قدیمی

The shibboleths of communism

عقاید و رسوم کمونیسم

"No new taxes" is now a shibboleth of the Republican Party.

"بدون مالیات جدید" اکنون به عنوان یکی از شعارهای حزب جمهوری خواه تبدیل شده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>