دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Spate

  [speɪt]

Noun

a large number of things, which are usually unpleasant, that happen suddenly within a short period of time

تعداد خیلی زیاد، هجوم بیمقدمه، وفور، پرحرفی، رگبار شدید، سیل ناگهانی، موجی از، حجمی از

Synonyms

flood, flow, torrent, rush, deluge, outpouring

Examples

A recent spate of killings/thefts

موج اخیر قتل / سرقت (تعداد زیاد)

After heavy rain, the river was in spate.

پس از بارش شدید باران، رودخانه سیلابی شد.

The bombing was the latest in a spate of terrorist attacks.

این بمب گذاری آخرین مورد از یک سلسله حملات تروریستی بود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>