Spate
[speɪt]Noun
a large number of things, which are usually unpleasant, that happen suddenly within a short period of time
تعداد خیلی زیاد، هجوم بیمقدمه، وفور، پرحرفی، رگبار شدید، سیل ناگهانی، موجی از، حجمی از
Synonyms
flood, flow, torrent, rush, deluge, outpouring
Examples
A recent spate of killings/thefts
موج اخیر قتل / سرقت (تعداد زیاد)
After heavy rain, the river was in spate.
پس از بارش شدید باران، رودخانه سیلابی شد.
The bombing was the latest in a spate of terrorist attacks.
این بمب گذاری آخرین مورد از یک سلسله حملات تروریستی بود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.