Taint
[teɪnt]Noun
the effect of something bad or unpleasant that damages or harms the quality of somebody/something
اثر(بد)، لکه، خدشه، عیب، فساد، تباهی، گزند
Synonyms
disgrace, shame, stigma, dishonor
Examples
Meat free from taint
گوشت بی عیب (سالم)
Repentance removes all taints of sin.
توبه همهی لکههای گناه را میزداید.
Trying to save his son from the taint of prison
تلاش برای نجات پسرش از گزند زندان
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.