Unabated
[ˌʌnəˈbeɪtɪd]Adjective
without becoming any less strong
بی وقفه، بدون توقف، تمام نشدنی، بدون کاهش، کم نشده، کاهش نیافته، فروکش نکرده
Synonyms
incessant, nonstop, persistent, punishing, sustained, tenacious, unflagging, unrelenting, unremitting, unstoppable
Examples
The rain continued unabated.
باران بی وقفه ادامه داشت.
The storm continued unabated violence.
طوفان به خشونت بی وقفه ادامه داد.
The flood of refugees continued unabated.
سیل پناهجویان بی وقفه ادامه داشت.
They danced all night with unabated energy.
آنها تمام شب را با انرژی بی وقفه رقصیدند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.