دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس چهارم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Vapor

  [ˈveɪpər]

Noun

a mass of very small drops of liquid in the air, for example steam

بخار، دمه، خوزم، مه، دود و بخار، تارمیغ، تف

Synonyms

condensation, fog, gas, moisture, smog, smoke, steam

Antonyms

dryness

Examples

Scientists have devised methods for trapping vapor in bottles so they can study its make-up.

دانشمندان برای نگه‌ داشتن‌ بخار داخل‌ بطری روش‌هایی‌ را طراحی‌ کرده‌اند که‌ بتوانند ساختار آن را بررسی‌ کنند.

He has gathered data on the amount of vapor rising from the swamp.

او اطلاعاتی‌ راجع‌ به‌ مقدار بخاری که‌ از باتلاق برمی‌خیزد، جمع‌ آوری کرده است‌.

A vapor trail is the visible stream of moisture left by the engines of a jet flying at high altitudes.

مسیر بخار عبارت است‌ از جریان قابل‌ رویتی‌ از رطوبت‌ که‌ از موتورهای جتی‌ که‌ در ارتفاعات بالا پرواز می‌کنند، بر جای می‌ماند.

Water vapor

بخار آب

The vapor coming out of the samovar.

بخاری که از سماور بیرون می‌آمد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>