Voluminous
[vəˈluːmɪnəs]Adjective
(of clothing) very large; having a lot of cloth, (of a container, piece of furniture, etc.) very large
حجیم، گنجا، بزرگ، کت و گنده، تنومند، هیکلدار
(of a piece of writing, a book, etc.) very long and detailed
وابسته به یا در چند کتاب یا جلد متعدد
Synonyms
large, big, full, massive, vast, ample, bulky, billowing, roomy, cavernous, capacious, copious, extensive, prolific, abundant, plentiful, profuse
Antonyms
small, tiny, skimpy, slight, inadequate, insufficient, scanty
Examples
A voluminous history of England
تاریخ چند جلدی انگلستان
His voluminous writings include ten novels.
نوشتههای متعدد او شامل ده رمان است.
A voluminous Negress held him by the hand.
یک زن سیاهپوست تنومند دستش را گرفت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.