Vulnerable
[ˈvʌlnərəbl]Adjective
capable of being injured; open to attack, sensitive to criticism, influences, etc. OR weak and easily hurt physically or emotionally
آسیب پذیر، در معرض حمله، حساس به انتقاد، اثرات و غیره، زخمپذیر، صدمهپذیر، تک پذیر، حملهپذیر، انتقادپذیر، حساس، بیدفاع، ضعیف، بیپناه
Synonyms
liable, open, prone, subject, susceptible, susceptive, assailable, attackable, pregnable, vincible, naked, on the line, on-the-spot, out on a limb, sitting duck, sucker, tender, thin-skinned, unguarded, unprotected
Examples
Achilles was vulnerable only in his heel.
«آشیل» فقط از ناحیهی پاشنهاش آسیب پذیر بود.
The investigator’s nimble mind quickly located the vulnerable spot in the defendant’s alibi.
ذهن تیز بین بازرس، نقطه ضعف دستاورد متهم را به سرعت شناسایی کرد.
A vulnerable target for thieves is a solitary traveler.
یک مسافر تنها، هدف آسیب پذیری برای سارقین است.
A vulnerable garrison
یک پادگان آسیبپذیر
A vulnerable statement
یک اظهار انتقادپذیر
These plants are delicate and highly vulnerable to frost.
این گیاهان حساس هستند و در برابر سرما بسیار آسیب پذیر هستند.
Abuse from his father as a child had left him feeling vulnerable as an adult.
آزار پدرش در کودکی باعث شده بود که او در بزرگسالی احساس آسیب پذیری کند.
The candidates want people to believe that they are strong and not vulnerable.
نامزدهای [انتخابات] می خواهند مردم گمان کنند که آنها افرادی نیرومندند نه آسیب پذیر.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما