Wane
[weɪn]Verb
to become gradually weaker or less important
(نورو غیره) ضعیف شدن، کم سوشدن، زائل شدن، (قدرت یامقام یارونق و غیره) رو به کاهش نهادن، از رونق افتادن، (زمان) روبه پایان نهادن، به غروب نزدیک شدن
(of the moon) to appear slightly smaller each day after being round and full
(به ویژه ماه) افول کردن، از بدر به هلال رسیدن، به محاق رسیدن، کوچکتر شدن
Synonyms
decline, flag, weaken, diminish, fall, fail, drop, sink, fade, decrease, dim, dwindle, wither, lessen, subside, ebb, wind down, die out, fade away, abate, draw to a close, atrophy, taper off, diminish, decrease, dwindle
Antonyms
rise, increase, grow, develop, improve, expand, strengthen, blossom, brighten, increase, grow, expand, wax
Examples
A waning political party
یک حزب سیاسی در حال افول
The moon waxes and wane's
ماه بزرگ و کوچک میشود.
Her popularity began to wane.
شهرت او رو به نقصان نهاد.
The waning of colors of a sunset
زایل شدن رنگهای یک غروب آفتاب
The day wanes and darkness spreads.
روز نزدیک به پایان است و تاریکی گسترده میشود.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما