Puissant
[ˈpwɪs ənt]Adjective
having great power or influence.
نیرومند، قدرتمند
Synonyms
mighty, potent, powerful, strong
Examples
The young man has a puissant body.
مرد جوان یک جسم نیرومند دارد.
He would become a puissant man.
او تبدیل به یک مرد قدرتمند می شد.
The thick stone fortress walls could not withstand the puissant cannon fire.
دیوارهای ضخیم سنگی قلعه، توان مقاومت دربرابر توپ قدرتمند را نداشتند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.