Dilettante
[ˌdɪləˈtænti]Noun
a person who does or studies something but is not serious about it and does not have much knowledge
(کسی که از روی هوس و بطور سطحی دنبال علم یا هنری میرود) متفنن، عشقی، سرسری، هنردوست هوسی، علم جوی هوسی، دمدمی، آماتور، ناپیشهکار
Synonyms
amateur, aesthete, dabbler, trifler, nonprofessional
Examples
I was always a dilettante when it came to alienation.
وقتی پای بیگانگی به میان می آمد، من همیشه آدم سرسری و دمدمی بودم.
I know that I will always be a dilettante by comparison.
من می دانم که در مقایسه همیشه یک آدم آماتور خواهم بود.
Mr. Rolleman was in a sense right in his opinion of me: I am by his standards a dilettante.
آقای رولمن به نوعی نظرش در مورد من درست بود: من طبق معیارهای او یک آدم ناشی و دمدمی هستم.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما