Overt
[əʊˈvɜːrt - ˈəʊvɜːrt]Adjective
done in an open way and not secretly
آشکار، آشکارا، هویدا، علنی، نانهفته
Synonyms
open, obvious, plain, public, clear, apparent, visible, patent, evident, manifest, noticeable, blatant, downright, avowed, flagrant, observable, undisguised, barefaced, unconcealed
Antonyms
secret, hidden, disguised, concealed, invisible, covert, underhand, hush-hush, surreptitious
Examples
Overt hostility
خصومت آشکار
An overt display of affection
نمایش آشکار محبت
There was little overt support for the project.
حمایت آشکار کمی از این پروژه وجود داشت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.