دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیستم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Vicissitudes

  [vɪˈsɪsɪtuːdz]

Noun

one of the many changes and problems in a situation or in your life, that you have to deal with

(جمع) فراز و نشیب، پستی و بلندی، حوادث، تحولات

Synonyms

variations, changes, shifts, changes of fortune, life's ups and downs

Examples

Vicissitudes of life

فراز و نشیب زندگانی

The vicissitudes of family life

فراز و نشیب های زندگی خانوادگی

They remained friends through the vicissitudes of 40 years.

آنها در طول 40 سال پستی و بلندی زندگی با هم دوست ماندند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>